رئیس ده و مقدم ده. (غیاث) (ناظم الاطباء) (آنندراج). به معنی دهخداست. (فرهنگ جهانگیری). مقدم ده. (از شرفنامۀ منیری). کدخدا. دهبان. (یادداشت مؤلف) : اندر همه ده جوی نه ما را ما لاف زنان که ده کیاییم. سنایی. خواهی که نزل ما دهدت ده کیای دهر بستان گشاد نامه به عنوان صبحگاه. خاقانی. چون آهوان گیا چرم از صحنهای دشت اندیک نگذرم به در ده کیای نان. خاقانی. درین هفت ده زیر و نه شهر بالا ورای خرد ده کیایی نیابی. خاقانی. همه ده کیا آن و ده بی کیا. کمال اسماعیل. ، نوعی از میوۀ پخته شده با غذا. (از ناظم الاطباء)
رئیس ده و مقدم ده. (غیاث) (ناظم الاطباء) (آنندراج). به معنی دهخداست. (فرهنگ جهانگیری). مقدم ده. (از شرفنامۀ منیری). کدخدا. دهبان. (یادداشت مؤلف) : اندر همه ده جوی نه ما را ما لاف زنان که ده کیاییم. سنایی. خواهی که نزل ما دهدت ده کیای دهر بستان گشاد نامه به عنوان صبحگاه. خاقانی. چون آهوان گیا چرم از صحنهای دشت اندیک نگذرم به در ده کیای نان. خاقانی. درین هفت ده زیر و نه شهر بالا ورای خرد ده کیایی نیابی. خاقانی. همه ده کیا آن و ده بی کیا. کمال اسماعیل. ، نوعی از میوۀ پخته شده با غذا. (از ناظم الاطباء)
دهی از دهستان بخش میان کنگی شهرستان زابل است. که در بیست و چهار هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد و پانزده هزارگزی راه مالرو ده دوست محمد به تخت شاه واقع است. جلگه ای گرم و معتدل است و 656 تن سکنه دارد. آب آن از رود هیرمند و محصول آن غلات و لبنیات و صیفی است شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان بخش میان کنگی شهرستان زابل است. که در بیست و چهار هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد و پانزده هزارگزی راه مالرو ده دوست محمد به تخت شاه واقع است. جلگه ای گرم و معتدل است و 656 تن سکنه دارد. آب آن از رود هیرمند و محصول آن غلات و لبنیات و صیفی است شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
پشت گردن، ردپا، بر جای ماندن ردپا بر زمین، بازگشت از مسیر رفته، قسمت چریده شده ی مرتع، بازگشت از مسیر رفته، پشت، بخش پشتی آغل گاو، دنباله چیزی را گرفتن، پی جویی، نشان پا
پشت گردن، ردپا، بر جای ماندن ردپا بر زمین، بازگشت از مسیر رفته، قسمت چریده شده ی مرتع، بازگشت از مسیر رفته، پشت، بخش پشتی آغل گاو، دنباله چیزی را گرفتن، پی جویی، نشان پا